۱۳۸۹ شهریور ۲۴, چهارشنبه

نشان عشق : کامران زارعی نیا

ای عشق !
تو چه آغازی ؟
چه پایان ؟
در گرماگرم وجودت به تکه پاره ای خویش را پوشاندیم ،
زیرا که پایانت را از آغاز می دانیم !
به خیالی خود را فریب می دهیم ؛
و به پایان که می رسیم آغاز را از یاد برده ایم ،
زان رو که آغازت از پایان ناپیداست !
ای عشق تو چه می بازی ؟
که شب را قلمروی خویش ساخته ای ،
بی هیچ رقیبی .
عصاره ی زندگی را چه هنرمندانه می نمایی ،
و غایت هدف هستی را متبلور می کنی .
سایه ها را جان می دهی و جانانه در سایه گم می شوی ،
بی هیچ نشانی!